نجوا با عاشورا
نجوا با عاشورا و سخنی در ابعاد و اکنون را با یاری بس گران و طاقت سوز، از اندوهان و تجربه ها و چگونگی رویدادها... . دوست دارم با عاشورا نجوا کنم، و در معبر جلیل این حضور عظیم، سر بر آستان لحظه های صیرورتهای متعالی نهم، و فیضان ایات عدل را در این منشور خونین لمس کنم، و دردهای تراکم یافته در استخوان انسان محروم و مظلوم را، و مظلومیت تعالیم مغفول و مکتوم را ، با فریاد باز گویم، و همه ی بیدادهایی را که ستمدیدگان رفته است و می رود - دوباره - در گوش عاشورا زمزمه کنم، و خون دلی را که برگونه های انسان بی پناه روانست بر لوح عاشورا بنگارم ... و لحظه هایی در جاذبه ی این حضور شگرف انسانیت محو گردم: